دنیای مجـــــــانی ، دانلود رایــــــــگان ، کسب و کار اینترنتی

مشخصات بلاگ
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

سحر و جادو شده ام یا تله پاتی شده ای؟!

آمدی مفت به چنگم، صلواتی شده ای؟!


جان من قهر نکن،باش، که با آمدنت

بهتر از هر خبر و شور و مشاطی شده ای


بین صد خواهش دل،ای نفسم!دختر شهر!

آخرین خواسته ی مرد دهاتی شده ای


مانتو و روسری وشال و کلاهت،ای جان

بههه چه زیباست عزیزم شکلاتی شده ای


نبض احساس منی،بی تو دلم میگیرد

ای که با کل وجودم قر و قاطی شده ای


عشق پاکت نفسم؛ حافظ دورانم کرد

خودمانیم...عجب شاخه نباتی شده ای

....

یه شعر پر انرژی بعضی موقع حال آدمو جا میاره دوست داشتم شمام استفاده کنین

سپاس

  • مهدی بردیا

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را

 

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد 

غزل و عاطف و روح هنرمندش را

 

از رقیبان کمین کرده عقب می ماند

هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

 

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر

هر که تعریف کند خواب خوشایندش را


مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد

مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

 

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو

به تو اصرار نکرده است فرایندش را

 

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

 

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید 

بفرستند رفیقان به تو این بندش را :

 

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر

لای موهای تو گم کرد خداوندش را



  • مهدی بردیا


   کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم 

حس خوبیست که من این همه بی آزارم


    عشق احساس قشنگیست 

                    ولی من شخصا 

     دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم


         خوش ندارم 

              به کسی قولی و قلبی بدهم

      که به یک حادثه روزی دل از او بردارم


           این دلیلیست 

                 که در این سفر تنهایی

     از مسیری که به عشقی برسد بی زارم....


  • مهدی بردیا

بچه ام عاشق ِ چشم ِ شکلاتی شده ام

پا  زمیـــن کوب ِ  لب ِ  آب نباتی  شده ام


بس  کــه ایـن عشق درآورده بــه زانـــو من را

چند وقتی ست که دلبسته ی ِ تاتی شده ام


خنده های ِ تو بـــه من سرکشی آموخته است

بی جهت نیست که شورشگر و خاطی شده ام


زیر ِ بازارچه چون قیصر ِ چاقــو در دست

خسته از اینهمه دلتنگی ِ لاتی شده ام


حالی ام  نیست  فقط دست ِ تو را میخاهم

گم در این شهر ِ شلوغ ِ قر و قاطی شده ام


فکــر ِ من نیستی و من به تو می اندیشم

دلخوش ِ حس ِ قشنگ ِ تله پاتی شده ام!


جای ِ دوری  نرود یا بــه کسی برنخورد

دختر ِ خان! تو ببخشم که دهاتی شده ام


قرعه ی ِ من به تـو هرگز نرسیدن افتاد

من که قربانی ِ بغض ِ طبقاتی شده ام


شعر امروز تقدیم به دوستان گرام. با نظر ها و نقد های زیباتون همراهی کنید.با سپاس فراوان 

  • مهدی بردیا

ازطرزنگاه تو به شدت نگرانم 

افتاده ام ازچشم تو دیگر به گمانم


این بغض فرو خورده بی حوصله یعنی

باید که خودم رابه اتاقم برسانم


حالا که مرا ازخودت ازعشق گرفتی

بگذاردرآغوش خیال تو بمانم....


درحال سقوطم وتودرحال سعودی

دیگر خبری نیست ازاوج هیجانم 


دیروز دل آزادترین بودم و امروز

دلبسته ترین دخترهالوی جهانم 


گم کرده من ،حس غزل حرمت شعرست

ای کاش تورا ازتن شعرم بتکانم....


اینم شعر امروز تقدیم به دوست داران هنر امیدوارم خوشتون بیاد و نظر بدید سپاس

  • مهدی بردیا