دنیای مجـــــــانی ، دانلود رایــــــــگان ، کسب و کار اینترنتی

مشخصات بلاگ
طبقه بندی موضوعی

نبر آن چای به رقص اومده در سینی را

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

نبر آن چای به رقص آمده در سینی را
که بریزی به هم آن مجلس نفرینی را


هر که با دسته گل آمد به سراغت من نیست
کاش باور نکنی هرچه که می بینی را


عطرِ آن شال که گاهی لب جو می شویی
کرده دیوانه تمام دِهِ پایینی را


نیمه ی خالی لیوان توشد قسمت من
هرچه برچشم زدم عینک خوش بینی را


داد البرز غم و تیشه ی فرهاد به من 
آنکه آموخت به تو شیوه ی شیرینی را


پشت یک خنده ی بی حوصله مخفی شده ای 
که نپرسم سبب اینهمه غمگینی را


رو شده دست دلت کوشش بیهوده نکن 
یاد دادند به چشمِ تو خبرچینی را 


دل تو پیش همین شعرِ پریشان گیر است 
نبر آن چای به رقص آمده در سینی را


این شعر نمیدونم شاعرش کیه ولی وقتی شعر خوبی میبینم دوست دارم واسه بقیه ام بخونم حالا اینجا گذاشتم شمام لذت ببریدو بخونید و اگه کسی میدونه شاعرش کیه معرفی کنه  سپاس گذار میشم راستی نظر هم بدید.سپاس




 



نظرات  (۱)

واقعا شعر قشنگی بود ولی فنتش خوندن رو سخت میکنه.
ممنون
یاعلی
پاسخ:
درود آره نظر من هم همینه 
واقعا بعضی وقتها هیچی مثل یه شعر خوب حال آدمو جا نمیاره
از اینکه نظر دادید سپاسگذارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی